فریاد کنم اندوه سال های نبودنت را
آنقدر از من دوری که برای رسیدن
تقویم قد نمی دهد
اما برایت می نویسم
از ته مانده غرورم
ودل تهی
و چشمهای منتظر
و دردی که با دیدنت تسکین می یابد
از همه وهمه که نشان نبودنت را میدهد
و تمام نامه ها را به آدرسی که ندارم پست خواهم کرد...
پست قشنگی بود...
ولی انتظار از مرگ هم سخت تره ها !
شاد باشی
فعلا
قشنگه !
وبلاگتو میگم مث پست قبلت!
سلام
فرزادم
خوشحال میشم به منم سر بزنی
موفق باشی
فریاد کن سالهای بر باد رفته ات را
و نامه ای پست کن به خودت که چرا تنهایی
و چشمهای منتظر به شاد بودنت را
و از خودت نشانی خودت را بپرس
گاه نیز برای رفع دلتنگی به این وب خاکی سری روانه شو
ادرس صحیح این وب خاکی
چه جالب .
من هم نسبت به این پست یک احساس خاص دارم . یک حس نزدیک ...
-----------
به روز هستم بهاره جان .. دوست داشتی بیا ....
سلام
مرسی که سر زدی
این که فارسی ها رو پاک میکنم از نظر تو ....
اما اون متنی که میبی نی انگلیسی اومده
یعنی حسم با اون زبان بیان شد
دوست دارم به همن زبونم پاسخ بگیرم
بازم به من سر بزن
سلام بهار عزیزم
صبح قشنگت بخیر
الهی من قربون دلت برم که اینقدر مهربونه :d
شعر خیلی خیلی قشنگی بود
واقعا حرف دلت بود
و همینطور من...
قالب وبلاگت همیشه بهارم
خیلی زیباست
منم میخوام...
راستی خودتم نازی
راستی اس ام اسی که دیشب فرستادی رو هم امروز خوندم
خیلی خیلی قشنگ بود عزیزم
ممنون
قد من،
دیگر به او نمی رسد
دل من،
دیگر تبسمی نمی بیند
دست من،
هرگز، هرگز دیگر نمی نویسد.
نقطه می گذارم برای تمام دلتنگی ها.
تو ببخش مهربان
هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش
گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس
به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند
با بال شکسته پر کشیدن هنر است
این را همه ی پرندگان میدانند
چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن
و چه تلخ و غم انگیز است دورازتو بودن و برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن
ای کاش می دانستی
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست
توان ز هجر تو اسان وداع جان کردن
ولی وداع تو اسان نمی توان کردن
بردی دل من من ازتو ان میخواهم
وز گمشده خویش خبر میخواهم
سر مصرع هر بیت تو حرفی بردار
هر انچه که شدمن از تو ان میخواهم
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟. بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند؟
زندگی اجبار است مرگ اخطار است دوستی فقط یکبار است اما جدایی بسیار است
از دست تو رنجیدم و چیزی نگفتم
با دیگران دیدم و چیزی نگفتم
کلی سفارش کرده بودی من نفهمم
این نکته را فهمیدم و چیزی نگفتم
ای دوست دلت همیشه زندان من است
آتشکده عشق تو از آن من است
آن روز که لحظه وداع من و توست
آن شوم ترین لحظه پایان من است
خوب دیگه بهار جون
این بود هر چی که بلد بودم
من همیشه میگم
کامنت دونی خودش یه وبلاگه
با اجازه من آپش کردم
خوب دیگه دیدی تاییدشو برداشتی خوب شد
به این میگن نظر کیلویی:d
وای چه سخته اینجا نظر دادن
همش باید مشخصاتو بنویسی
ولی اکشال نداره
واسه بهار مینویسیممممممممم
پائولو کوئیلو میگه:
اگه هنوز زنده ای واسه اینه که به اونجایی که باید برسی نرسیدی
پس بهار قشنگم همیشه اینو تکرار کن
غصه نخور
چون تو هنوز زنده ای
پس هنوز جایی برای امید هست...
راستی عزیزم
مرسی که لینکم کردی
و وبمو خوندی
و
نظر دادی عزیز
خوب دیگه بهار جون
با اجازه کم کم باید برم
خیلی خوشحالم که یه دوست
یا نه
بهتره بگم یه خواهر خوب مثل تو پیدا کردم
بازم بیا پیشم
قربونت برم
بابای
سلام ملوکم
بهار خانوم همیشه بهار
وای عزیزم
وبلاگت خیلی ملشه
ببخشید یعنی قشنگه
نوشته هات سرشار از احساس پاک
تبریک میگم
امیدوارم همیه بهار باشی
موفق و موید
بازم میام پیشت
بایییییی
برایت می نویسم :D
اون متنایی که از خودت میگی رو مشخص کن کدومان که من بیشتر تشویقت کنم :D
قشنگ مینویسی...
تلاشتو بیشتر کن شاید در آینده واسه خودت محیایی بشی :D
تو هم موفق بشی، باشه؟ :D