همیشه بهار!

I'm Back...

همیشه بهار!

I'm Back...

فراموشت نمی کنم... هرگز... فکرشم نکن!

امشب همه چیز رو به راه است...
همه چیز آرام... آرام... باورت می شود؟
دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم "با یاد تو"
تو نگرانم نشو!
همه چیز را یاد گرفته ام!
راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام!
یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم!
یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم... بی صدا کنم!
تو نگرانم نشو!!
همه چیز را یاد گرفته ام!
یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی!
یاد گرفته ام... نفس بکشم بدون تو... و به یاد تو!
یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم!
تو نگرانم نشو!
همه چیز را یاد گرفته ام!
یاد گرفته ام که بی تو بخندم...
یاد گرفته ام بی تو گریه کنم... و بدون شانه هایت...!
یاد گرفته ام... که دیگر عاشق نشوم به غیر تو!
یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم...
و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم!
اما هنوز یک چیز هست... که یاد نگر فته ام...
که چگونه...!
برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم...
و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم...
تو نگرانم نشو!!
"فراموش کردنت" را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت...

نظرات 16 + ارسال نظر

هرگززززززززززززززززززز
ششششششششششششششش

به به !!!!!!!!

آره... ش...
نیمیشه فراموش شه! نیمیخوام فراموش شه! :(

خب رو اعصاب ادم راه میره وقتی نظراتت تائیدی ه!!!!!

حالا....خب !
بهااااااااااااااااااااار جونم.....چی بگم آخه؟؟!!

خوشمل بود!
منم کلی یاد گرفتم!javascript:void(0);

دختر ستاره ای 1387/09/08 ساعت 14:08

واقعا قشنگ بود
لذت بردم از خوندنش

در کنارت خواهم ماند

روی پلی ایستاده ام و در تاریکی انتظار می کشم

فکر می کردم تا به حال به این جا رسیده ای

اما در اینجا چیزی جز بارش باران نمی بینم

حتی جای پایی هم بر روی زمین نیست

و صدایی نیز به گوش نمی رسد

در جستحوی پناهگاهی یا چهره ای هستم تا مرا یاری دهد

آیا آشنایی هم وجود دارد ؟

چرا که هیچ چیز درست پیش نمی رود

همه چیز آشفته است

و می دانی هیچ کس دوست ندارد تنها باشد

آیا کسی نیست که در جستجوی من باشد ؟

تا مرا با خود به خانه ببرد ؟

چه شب سرد نمناکی است

و من در تلاش برای درک این زندگی ام

آیا تو دستم را در دست خود نمی گیری ؟

تا مرا به مکانی تازه ببری ؟

من نمی دانم تو که هستی

اما هر که هستی در کنارت خواهم ماند

چرا همه چیز اینقدر آشفته است؟

شاید من عقل خود را از دست داده ام

چه شب سرد نمناکی است

و من در تلاش برای درک این زندگی ام

آیا تو دستم را در دست خود نمی گیری تا مرا به مکانی تازه ببری ؟

من نمی دانم - نمی دانم تو که هستی اما هر که هستی در کنارت خواهم ماند
.....................................
زیبا می نویسی...مثه خودم!!!
به منم سر بزنی جیگر..
این شکلک هارو نمیتونم تو کامنت بذارم...یادم میدی دخترم؟!!!

منم بلت نیستم از این شکلکا بذارم... فخط خوجله... گذاشتم ببینین و لذت ببرین8->

گلم خیلی خوشمل بود....!!!!

فک کنم قبلا هم گفتم.....ولی خب...اشکالی نداره!

آره گفتی :دی
ولی بازم یه عالمهههههههههههههههههه مرسی که نظر دادی... بازم بده! دوس دارم8->

دادا وحید 1387/09/08 ساعت 14:20

منم یاد گرفتم که نباید زندگی رو جدی گرفت.
یه چیز دیگه‌م یاد گرفتم. که دفعه‌ی دیگه باید زودتر بیام تا اول شم. :D

مریم مو سیخ سیخی! 1387/09/08 ساعت 19:16

فکر کردکم که همه چی تمومه!

مریم مو سیخ سیخی! 1387/09/08 ساعت 19:17

قشنگ بود مثل همیشه!

مریم مو سیخ سیخی! 1387/09/08 ساعت 19:17

وقتی متنتو خوندم دلم گرفت!

مریم مو سیخ سیخی! 1387/09/08 ساعت 19:18

نمی دونم!
خدا شفات بده!

اگه نمی داد الآن ...........

مریم مو سیخ سیخی! 1387/09/08 ساعت 19:18

من چرا فارسی می نویسم؟!!
امیدوارم اینایی که گفتیو واقعا یاد گرفته باشی!!!

NoBoDY! 1387/09/11 ساعت 12:19

این یاد گرفتنا خیلی خوبه! اگه بتونی واقعاً...!

اون آخری رو هم وقتی اون یاد گرفته، تو هم بهتره یاد بگیری!

وبلاگ با حالی داری آی دی تون رو لطفا بفرستید.بای

بله؟!!!!! میگمآآآ... کلا امری باشه؟!!!!!!!!!!!

مریم مو سیخ سیخی! 1387/09/13 ساعت 10:47

دلم بگرفته!

بازم ادامه بده...بدن سالم در عقل سالم(ذهن زیبا)!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد