نکند دل دیگری او را سیر کرده است خندیدم و گفتم
او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تأخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرداست شاید موعد قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم آیینه و گفت
احساس پاک تو را زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی
گفت خوابی سالها دیر کرده است
در آیینه به خود نگاه میکنم ـ آه!
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست گفت آیینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است
لطفا بی خیال عشق شو...از ما گفتن بود!
به همین نتیجه رسیدم... بیخیالشم... 8-> خوبی سوناااااااااااااااای من؟:x
اولللللللللل! :D
دوم شدی! شرمنده!
شاید هم قبلننن کسی اول شده باشه و تایید نکرده باشی هنوز! :P
ولی مهم نیست، منم اولللللللللل! :D
نوچ! دومی!!!!! یا دومی یا نظرت رو پاک می کنم:)) (بهار خشن می شود!) (آخه سونا جون ِ من عخش ِ منه اول شده!)
خوب الان خوندمش. قشنگ بود. 8->
سلام
قشنگ بود اما غمگین بود
غمگین نباش
باشه!!!!!!!!
سلام بهار جونم
چه همه وقت بود نیومده بودم به وبلاگت
چه شعر های قشنگی نوشتی.....
پیشاپیش هم عیدو تبریک میگم
بوس بوس
)))))))))):
آینه همیشه حقیقتو میگه!
8->
زندگی یک جور تجربه است ! فقط آدم باید از تجربیاتش یاد بگیره
همه چیز هم ارزش تجریه کردن نداره !
سلام عالی بود دلم میخواد جزوپیونداتون باشم
سلام بیا اشنا بشیم ۰۹۱۴۸۵۸۲۲۴۰ ۰۹۳۶۵۴۷۶۴۰۴
salaaaaaaaaaaaaam kanum
آخه تابلو هستش که دختری !
قطعا شکست عشقی هم خوردی! یا داری میخوری ! یا خواهی خورد !
دختر !
یه کم از زندگی بنویس
زیادی عشقولانه بود.......
شاید دیگه به وبلاگت سر نزنم
ناراحت ک نمیشی ؟؟؟؟؟؟؟//