قرص های زرد برای سردرد
قرص های قرمز برای سرما خوردگی
آبی برای بی خوابی
سبز برای گلودرد
نارنجی برای کمبود آّهن
صورتی برای فشار خون
سفید برای افسردگی
بنفش برای ریزش مو
خاکستری برای سرگیجه
قهوه ای برای استخوان درد
***
نه! نیست!
پیدا نمی کنم.
نایاب شده است
این قرص های کمبود تو
در تمام داروخانه های این حوالی
و من مشابه قبول نمی کنم!
قرصی که دنبالش میگردی همین جاست تو همون آب زلالیه که مینوشی
این دفعه خوب نگاه کن
می دونم که میتونی ببینیش
وقتی سرت رو رو شونه های کسی میگذاری که دوستش داری بزرگترین آرامش دنیا رو تو خودت احساس میکنی و وقتی کسی که دوستش داری سرش رو رو شانه هات میذاره احساس می کنی قوی ترین موجود جهانی
آپ زدم ممنون میشم تشریف بیارید
اما همش... همه اون احساس خوب... خراب میشه با... رفتن اون واسه همیشه...
ببخشید قرص چیز هم دارین؟ :D
So lately, I've been wonderin'
Who will be there to take my place
When I'm gone, you'll need love
To light the shadows on your face
If a great wave shall fall
It would fall upon us all
And between the sand and stone
Could you make it on your own
سلام بر گل همیشه بهار
دنبال قرص نگرد خودم اومدم .
دلم برای همیشه بهار تنگ شده اما من مواقعی که احساس کمبود تو را داشته باشم میزنم به طبیعت . تو همیشه اونجا حضور داری . اصل اصل
به امیددیدار
دوست ، واژه است
واژه ای که از لب فرشته ها چکیده است
نامه ای دوست ، نامه است
که از خدا رسیده است
نامه ی خدا همیشه خواندنی ست
توی دفتر فرشته ها
واژه ی قشنگ دوست
ماندنی ست
راستی ، دلت چقدر
آرزوی واژه ی تازه داشت
دوست گل ات رسید
واژه را کنار واژه کاشت
واژه ها کتاب شد
دوستت همان دعای توست
آخرش دعای تو
مستجاب شد
زمستان گذشته است
گل ها شکفته اند
باز زمان نغمه سرایی فرا رسیده است
و تو ای کبوتر من که در شکاف صخره ها و پشت سنگ ها پنهان هستی
بیرون بیا و بگذار صدای شیرین تو را بشنوم
و صورت زیبایت را ببینم
زیرا اکنون دیگر زمستان به پایان رسیده است
تو را به جای همه کسانی که که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود
و برای خاطر نخستین گلها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نمیدارم دوست می دارم
سپیده که سر بزند در این بیشه زار خزان زده
شاید دوباره گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوییدیم
پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز ...
یک آرامش خاصی تو شعرت موج می زنه که این شعر را قشنگ کرده .
سلام
همیشه بهار عزیز کجایی ؟ به امید مطلب جدید اومدم.
به امیددیدار
سلام دوست عزیزم
باز آی ای نسیم من باز آی ای مرحم درد من
راستی من آپ کردم زود بیا که بد جوری منتظرتم
دوستدارت علی[قلب][بوسه][گل]
طلسمو باید بشکنیم ما هم بشیم مثل همه
حالا که بی وفاییه ما بی وفا تر از همه
هیچ کسی غیر از خود مابه داد ما نمی رسه
عاشقی ها رو هم دیدیم یه هوسه یه بار بسه
عاشقی تو دوره ی ما والا سر و ته نداره
چیز به این بی ارزشی چه چه و به به نداره
کویر خشک دلمون دیگه زده هزار ترک
غم دیگه بسه نازنینهر کی نموندش به درک
چاکر هر چی با مرام مخلص هر چی با وفا
در بدر و هلاک یک همدم پاک با صفا
خلاصه اینکه نازنین گذشته ها رو بی خیال
پرواز و عشقه با وفا حتی بدون پر و بال
کاش میدانستیم ،روزگاری که به هم نزدیکیم،
چه بهایی دارد کاش دوری پشت کوههای مشرق گم میشدو فاصله پشت کوههای مفرب دفن میشدو واژه هجرت ازصفحه گیتی پاک میشدتا دیگرهیچ کس نرود ،کاش جدایی نبود کاش بین من و تو حتی به اندلزه حبابی فاصله نبودتا معنای واقعی ما شدن را در کنارت احساس میکردم !
سلام بهار عزیز..
خیلی ممنون که بهم سرزدی.
کاش یک قرص به نام آرامش هم وجود داشت تا با خوردنش حتی نبودنش هم منو بی تاب نکنه...
سلام،
شعرهاتون دلنشین است. به وبلاگ ما هم سری بزنید!ممنون
سلام گلم
خوبی بهار جون؟
وبلاگت محشله
دوستت دارم
بای
سلام
قرصمو پیدا کردم
قالبت خیلی ناز
آدرس میدی برم بیابمش؟
یه سر بزن
مهمون حبیب خداست
همیشه بهار
امیدوارم قلبت همیشه بهاری باشه
بوووووووووووووووووس
بای
و این منم...
بهاره... این تصویر خود منه که تو این وبلاگه... آره... تو منی... من تو ام!
سلام دوست عزیزم ...
مگه قرصی هم وجود داره ....
فقط خودشه که می تونه درمان باشه ... اینطور نیست ؟؟؟