تمـام شـد ... و بـهـارِ دوبـاره ای پـژمـرد
به سـدِ سنـگ ترین قلـبِ زنـدگی برخورد
شکـست در بغـلِ بغض و تکـه تکـه چکـید
تـمـامِ بـودنِ من را ، نـبـودن " او " بُـرد
نـگـاهِ شـیـشـه ای و مـات از تداومِ شـب
به خـواب رفت و همین ...
روبرویِ پنجره مُـرد .
***
بـلـوغِ زودرسِ واژه هـا ، قـلـم تـب دار
غـزل برهنه شد و تن به یک ترانه سـپرد
***
از همه دنیـا برید و دسـتِ عاشقی رو ، رو کـرد
غیر ممکنـا رو ممکن ، شب و روز و روبرو کـرد
دیگـه تـو آبـیِ رویـا ، با پـرنـده ها یکـی بود
تویِ جاده هایِ بن بست ، رفتنش یواشکـی بود
یه دفـه از مشتِ غصه ، سنگِ بی رحمی رها شد
تو سـقوطـی بی اراده ، تا همـیشه بی صـدا شد
هنـوزم خـیره به دوره ، فـکـرِ پـروازه دوبـاره
تک تکِ خـاطـره هاشو با نفـسهاش می شماره
هنـوزم رو تنِ امیـد ، رو لبـاش داغِ یه اسـمه
فـکرِ بیـداریِ بوسـه ، لحظه ی مرگِ طلسـمه
سلام..
ممنون که سر زدید به ما..
وب لاگ قشنگی دارید..
موفق باشید.
سلام منم خوشحال می شم لینکتون کنم
هر وقت منو لینک کردی خبرم کن
راستی من پسرما !!!
اگه یادگار چشمات اشک و اه و نفرینه ، یادگر من اون چشای نازنینه، اگه من خاطره شدم واسه تو ، تو هنوز یه آرزویی واسه من
میبینمت
سلام
وبلاگتو دیدم قشنگ بود برات ارزوی موفقیت میکنم