همیشه بهار!

I'm Back...

همیشه بهار!

I'm Back...

من و تو

نظرات 6 + ارسال نظر

من و تو/ فقط خودم و خودت/ تنهای تنها/ میدونم که میدونی که دوستت دارم عزیزم/ خواستم اینو توی خود وبلاگ بنویسم اما گفتم بذار یه ابتکار به خرج بدم!!!!!!! چه ابتکاری

تمام روز در آینه گریه کردم
بهار پنجره ام را
به وهم سبز درختان سپرده بود
تنم به پیله ی تنهایی ام نمی گنجید
و بوی تاج کاغذیم
فضای آن قلمروی بی آفتاب را
آلوده کرده بود

تمام روز نگاه من
به چشم های زندگی ام خیره گشته بود
به آن دو چشم مضطرب ترسان
که از نگاه ثابت من می گریختند
و چون دروغگویان
به انزوای بی خطر پلک ها پناه می بردند

کدام قله؟ کدام اوج؟
مگر تمامی این راههای پیچاپیچ
در آن دهان سرد مکنده
به نقطه تلاقی و پایان نمی رسند؟!!

salam webe zibai dari
che khoob ham esme mani
be kolbeye baroonie manam bia
baharebarooni

nobody of nowhere! 1385/10/13 ساعت 23:58

چشم دوخته بود به راهی که هرگز کسی از ان نگذشت
به دری که هرگز باز نشد!
توهم زیبایی بود
با لبخند همیشگی اش از کنارش رد می شد!
وبلاگ قشنگی داری احتمالا به قشنگی احساست!

سلام ممنون اومدی
آپم و منتظر
پاینده بمونی
یه دوست بارونی..............

سلام بهاره غفوریان.
زیاد نمی شناسمت . وبلاگ قشنگی داری . یکمی زیادی اروتیکه۰و دخترونه. بطرز خوبی بیانگر افکارته .می خوام یه شعر واست بدم . اگه خوشت اومد آپدیتش کن .
دخترک آخر دنیاست بخند دخترک مرگ همین جاست بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند
دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند
فکر کن درد چه ارزشمند است فکر کن گریه چه زیباست بخند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد